امیرالمومنین(ع) اولی الامر بود. امر خدا بود که آمد. لذا کاملاً سنگِ تمام در ترازو گذاشت. هم زمین را، هم آسمان را، هم انبیای سلف را، همه را سنگ تمام گذاشت. خدا تمام وعدههایی که تا آن وقت به خلقتش داده بود، با علی(ع) آشکار کرد. فرمود نترسید، مأیوس نباشید؛ امر خدا یک مرتبه آمد. امر خدا همین علی(ع) است. جز پیامبران صاحب کتاب، دیگران او را نشناختند. اما نور او با آنها کار میکرد. درون آنها بود. قوّت قلبی بود که با آن کار میکردند و خدا را عبادت میکردند. یعنی دارای چراغ میشدند، اما نمیدانستند که چراغ کیست و چیست. فقط پیامبران صاحب کتاب، صاحب قرآن و تورات و انجیل و زبور، علی(ع) را شناختند. او را در سرّ خود شناختند. پیامبر ما(ص) او را هم در سرّ دید و هم در ظاهر. علی(ع) از خانه خدا در مکه بیرون آمد و پیامبر، او را بغل گرفت.علی(ع) خود نیز فرمود کسی مرا و حقیقت مطلب را درباره من نمیتواند بشناسد، الا نبی مرسل یا ملک مقرّب – یعنی چهار ملک مقرّب که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل هستند – و مومنی که قلبش ممتحن باشد. امتحان داده باشد. یعنی شیعیان و دوستانی که آماده باشند تا اگر ابتلا و مصیبتی به دنیای آنها خورد به آخرتشان نخورد. مزاجشان این طور باشد. آنها میگویند خدایا و لاتَجعَل مُصیبتنا فی دیننا خدایا مصیبت ما را در دینمان قرار نده. وَ لاتَجعَلِ الدُّنیا اکبَرَ همِّنا. دنیا را بزرگتر هم من قرار نده. حالا که دنیا کوچک است حداقل آن را یک درجه پایینتر از آخرت قرار دهم. پنجاه و یک درصد آخرت، چهل و نه درصد دنیا. آیا این کم است؟ آخرت پنجاه و یکی، دنیا چهل و نه تا. صد را نصف کن، همین که دنیا یک خورده کمتر باشد بس است و کفه دنیا بالا میرود.وَ لاتَجعلِ الدُّنیا اکبر همِنا. مبادا بیشتر غم آقا...
ما را در سایت غم آقا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yavar110 بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 15:11